پارت سی و نهم

زمان ارسال : ۳۰۰ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 4 دقیقه

اخم‌هایم از خودخواهی‌اش درهم می‌شود. موضوعی که برای من یک فرصت بزرگ به حساب می‌آمد که بتوانم خودم را اثبات کنم، برای سمیر "یک چیز بیخود" بیشتر نبود! من برای پا گرفتن شرکت تازه تاسیس او خوشحالی کرده و تشویقش کرده بودم و او در اولین فرصت، من و اهدافم را تحقیر کرده بود. با گره‌ی کوری که میان ابروهایم می‌نشیند، نیم قدم به عقب برمی‌دارم.
- فکر می‌کنم باید به اساس این ازدواج دوباره فکر

1474
477,234 تعداد بازدید
2,219 تعداد نظر
239 تعداد پارت
نظر خود را ارسال کنید
آخرین نظرات ارسال شده
  • Donya

    00

    عالی

    ۵ ماه پیش
  • خوب

    00

    رز

    ۶ ماه پیش
  • فاطمه اصغری | نویسنده رمان

    🥰🥰🥰

    ۶ ماه پیش
نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.

شما هیچ پیامی ندارید